گیگول

❤مرکز اشتراک گذاری لحظات خوش با هم❤

سال هفتم / هفت سال گذشت

توی پرانتز بگم (شاید تنها خواننده ی این متن خودم در بیست سال بعد باشم! پس باید خیلی مراقب حرف هام باشم و باید ببینم چقدر نسبت به حرف هام پیشرفت کردم)

خوب من طبق هر سال میام و یه متنی میزارم و میرم!

سلام دوستان عزیزم خوبید؟

95 - 96 - 97 - 98 - 99 - 1400 - 1401

 هفت سال گذشته که این وبلاگ رو ایجاد کردم ولی باورم نمیشه که هفت سال گذشته !

ببین میخوام از این جمله برسم به یک نتیجه خیلی جالب و خفن که هم برای خودم و هم برای تویی که داری این متن رو میخونی بدرد بخور باشه!

ارزش زحمات و سختی ها برای لحظه هاست و اثارش برای اینده

شاید مفهوم این جمله ای که گفتم سخت باشه برات توضیح میدم که درکش کنی

ببین همه ما شاید روزای سختی رو پشت سر گذاشته باشیم و قطعا روزای خوبی رو هم داشتیم بزار یه مثال بزنم برات اکثر ما پسرها که سربازی رفتیم شب ها طولانی درهوای سرد مشغول پست دادن بودیم و قاعدتا اوقات ناخوشایند برای هر انسان سالم!! در کل اون سختی ها برای اون لحظه بود لکن الان که مدت زیادی از سربازی و اون لحظات گذشته فقط اثارش که خاطرش هست برجای مونده 

خب حالا میگی مسعود ! واقعا چطور شده که داری در مورد این بدیهی ها صحبت میکنی؟

داداش ، آبجی میخوام بهت بگم من بعد از این همه سال فهمیدیم زندگی الانه که در جریانه ! 

یعنی نه آینده ای وجود داره نه گذشته ای !

فهمیدی ؟

یعنی الان تو در حال سختی کشیدن یا لذت بردن از شرایط الانت هستی و شاید یک روز دیگه یک ساعت یا یک سال بعد این حال و هوا برای تو باقی نمونه گرفتی؟ 

فهم همین یک جمله بسیار کمک کنندست برای تبیین راه درست زندگی برای خودت 

اینکه بفهمی هدفت رو به فردا موکول نکنی

یا حتی اگر در شرایط بد ذهنی ، مالی یا تجربه یک تراژدی در فلیمنامه ی زندگیت هستی بدون این ها همه پایان پذیره و اون چیزی که اثر اون تجربه و لحظات است و دیگر هسچ

 

رفیق

بزار الان که بعد از یکسال دوباره اومدم یه متن بنویسم یه چیز جالب بت بگم

میخوام برات از سختی و  هدف و  لذت زندگی صحبت کنم از دیدگاه انسان که چقدر میتونه موثر زندگیش باشه

یه نوجوون رو در نظر بگیر کل آرزوش خریدن یه پلی استیشنه فوق فوقش چند روز عاشقانه دلباخته ی این پلی استیشنه

خودم رو مثال میزنم چقدر عاشقانه دوچرخه ی 24 المپیکم رو دوست داشتم چقدرررر دیوانه وار از اول کوچه تا انتهای اون کوچه میرفتم و میومدم ولی این عضق بازی با دوچرخه ام چقدر طول کشید؟ یک ماه؟ یک سال؟ نه! دو هفته شایدم یک هفته! تمام شد

خداوندگار جان و خرد حفط کنه بزرگ معلم عزیزم رو که هنوززززز این جمله اش رو یادمه که میگفت : انسان از هیچ چیز زیادی نیست که سیر نشود

راست میگفت

 

بگذریم داشتم از سختی و هدف ولذت زندگی صحبت میکردم

همیشه بکوشید در کنجکاو این باشید که لحظات (که گذشته پیش از ان گذشته و اینده ی اننیامده!) لحظات خود را چگونه و برای چه میگذرانید؟ برای هدف؟برای سختی ای که بعد از اسانی است؟ برای لذت بردن از زندگی؟

 

و همه چیز بستگی دارد به ذهن شما فردی تمام هدف زندگی اش اینست که به ثروت زیاد برسد ، و میرسد ولی وقتی رسید ته دلش (بعد از دو هفته! ) میگوید همین است ان چیزی که برایش رویابافی میکردم؟ همین ماشین؟! بعد ته دلش میگوید یعنی این ندارها! برای همین ماشین و خونه جان میکندند تا به این برسند همش همین بود؟!!! 

بله عزیزان همه این ها را گفتم که بگویم دیدگاه خود را نسبت به زندگی تغییر دهید نیازهای مبرم و فیزیولوژیک خود را "هدف" قرار ندهید هدف واژه بسیار مقدسی است که نام گذاری نیاز های فیزیولوژیک برای آن کار پسندیده ای نیست 

هدفی انتخاب کنید که همیشه و تا همه وقت دل زنده و شاد و باروح نگه تان دارد

سعی کنید دفتان همان لذت بردن از زندگیتان باشد!

چطور؟!

مثال بسیار عالی دکتر حسابی بزرگ است : فراموش نمیکنم در دوران مدرسه ان عکس سرشار از پیام رو که پروفسور حسابی در بستر بیماری روی تخت بیمارستان در حال مطالعه بود و چه چیزی میتواند در حد یادگیری روح یک پیر مسن فرتوت رو جوان و سر زنده نگه دارد؟

 

اوکی دوست عزیزم متشکرم که این متن رو برای خودت مطالعه کردی امیدوارم که بدرد خورده باشه

 

 

مسعود 21آبان1401 ساعت 01:30 بامداد

 

 

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

بعد دو سال دوباره اومدم! .. ۵ سال پیش اینجا رو راه انداختم

سلام دوستان عزیزم خوبید؟ امیدوارم منو یادتون باشه ! اون ته گوشه کنج ذهنتون از من چیزی به خاطر داشته باشید.

یادمه سال ۱۳۹۵ این وبلاگو راه انداختم و بسیار خوشحال بودم که میتونستم مردمو بخندونم و اون انرژی مثبت هم به خودم منتقل بشه ولی اگه سیر مطالب وبلاگو ببینید سیر تحولات فکری یه جوون از ۱۸ سالگی تا ۲۴ سالگی رو ببینید .. بگذریم :)

 من از نصیحت کردن متنفرم ولی اگه سنت از من کمتره دوست دارم یه سری تجربیات رو با شما دوستان عزیزم در میون بزارم 

۱. دوست عزیزم اگه میخوای موهات زود سفید نشه زود عصبی نشو به شرایط قانع باش ولی برای ایده‌آل‌هات بجنگ

۲. اگر به دنبال موفقیت هستی باید بفهمی که اراده داری تا این سهل ممتنع (چیزی که به ظاهر سادست ، ولی نیست!) رو درک نکنی به موفقیت نخواهی رسید

۳. اگر به دنبال زندگی راحتی همیشه قبل هر حرفی خودتو بزار جای مخاطبت ، ببین جاش باشی خودت ناراحت نمیشی ! ( کلا خودتون درگیر زندگی مردم نکنید!)

۴. زرنگ باشید! از کوچیک ترین فرصت‌های زندگی واسه یادگیری یه علم جدید استفاده کنید

۵. ....

احساس میکنم شاید خسته شده باشید بنابراین شما رو به خدا بزرگ میسپارم خیلی دوستتون دارم ؛)

۴ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

&&& بعد از یکسال &&& لطفا بخونید .. مرسی

لطفا تا انتها بخوانید

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه طبق معمول من بعد از یکسال اومدم یه حرفی بزنم و برم(دقیقا هر یکسال میام یه حرفی میزنم میرم!) ولی مطمئنم این فرق داره.

دوستان من تا به حال فیلم های زیادی رو دیدم ولی دو فیلمی که در روزهای آتی دیدم واقعا روم تاثیر گذاشته (طبق برداشت خودم)

اولین فیلم ، it  چپتر دوم . وقتی اسم فیلم ایت به گوش ما میخوره اگر از قسمت اول این فیلم آشنا باشیم باش ، اولین چهره ای به ذهنمون میاد قیافه ی ترسناک شخصیت اصلی داستانه همون هیولای وحشتناکی که مردم رو اذیت میکنه اگه آخر فیلم رو ببینید خواهید یافت موجود به اون قدرتمندی با زبان و اعتقاد قلبی چندی از کاراکترهای فیلم کوچک ، و در نهایت نابود میشود. این بود اولین نتیجه گیری که بچه ها اعتقاد قلبی شما واقعا همونیه که شما رو میسازه مطمئن باشید فردی که در محیط خانواده از پدر مادر عمو خاله پسر/دختر خاله و... گرفته تا دوستان و معلمانش چیزی جز تو یه احمق ، کودن ، نهایتا یک چوپون هستی رو مشنوه باور بفرمائید نهایتا این القا در مغزش هک میشه . بارها خواستم این مَثَل که میگه حرف آدم نشخواره رو هضم کنم و صرفا یه شعار ، یا حرف چرند بخونم ولی نتونستم باهاش مبارزه کنم میدونید چرا؟ چون منو شما هنوز جوونیم ، اگر جملۀ "چه خوشتیپ یا خوشگلی" یک انسان روی نیروی روحی ما تاثیر بالقوی فراوانی داره به همون اندازه حالت نگاتیو اون هم تاثیر منفی داره (اگر بیشتر نباشه) این میخوام بگم دوستان عزیز در دنیا خودتون رو باور داشته باشید چون فقط خودتونید که با خودتون میمونید و نه اقوام و حتی پدر و مادرتون ! باور باور باور

دومین فیلم دوباره 17 هست یا همون 17 again این فیلم بازی زک افرون (همون زکریا  مثل ابول خودمون که به ابوالفضل میگیم!) بازیگر خوشتیپ هالیوودی مزین شده . این فیلم هم تاثیر زیاد روی من گذاشته ، فکر کنید بتونید به 17 سالگی برگردید! آخ غیر ممکنه! (البته که بیشتر از 17 سال دارید!)  معلومه که غیر ممکنه ولی این شخصیت داستان برگشت به همون روزایی که با چیزایی که داشت که با اونا شاد بود داشتم به این فکر میکردم من این روزای چقدر مهم اند ، یک قسمت از این فیلم منو خیلی تحت تاثیر قرار داد وقتی مارک (شخصیت برگشته به 17سالگی) خودشون از بالای پله ها پرتاب کرد به زمین تصویر دست های جوان او رو نشون داد که باز و بسته میکرد و گفت I feel great! میدونید یعنی چه حس فوق العاده ای ، واقعا متاثرم کرد یعنی داشتم فکر میکردم یه روزی واسه خودم هم میاد که حسرت این قدرت و نیرو و حوصله جوونیم رو میخورم یه روزی میاد که با خودم میگم ای کاش...

] منتظر نظراتتون هستم ... [

 

۱ نظر ۱ موافق ۱ مخالف

آبراهام لینکنل

مصمم شوید که باید کاری انجام دهید ، 


                     سپس راه انجام آن را خواهید یافت!


چه قدر این جمله دوست مرحوممون رو قبول دارید

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

به نظرتون؟

به نظرتون نوادگانمون درباره اینکه ما توی این عصر وبلاگ نویسی میکنیم چه خواهند گفت؟؟؟؟؟

۴ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

یکی نیست بگه آحه تو

یکی نیست بگه آخه آدم حسابی تو چرا اینهمه تعریف رو نمیبینی گیر دادی به یه ایموجی؟؟؟؟؟؟؟؟؟


میدونید دوستان فکر انسان منفی نگره باید با تعریف از خود ذهن مثبت رو فعال‌تر کنیم

۲ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
About me
سلام به گیگول خوش آمدید ....

اینجا در تاریخ 1395/6/2 درست شده...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان